آداب سخن گفتن
آداب سخن گفتن
آدمي مخفي است در زير زبان
اين زبان، پرده است درگاه دهان
چون كه بادي، پرده را در هم كشيد
سرّ صَحن خانه شد بر ما پديد1
سخن گفتن آدابي دارد كه مهمترين آنها را ميآوريم:
يكـ ميانهروي در گفتار
ميانه روي در هر امري، پسنديده است، ولي در گفتار، پسنديدهتر. ميانهروي در گفتار موجب ميشود گوينده سخن از يك سو از گفتن درمانده نباشد و اشتباهها و لغزشهاي گفتاري او كاهش يابد و از سوي ديگر، شنونده از سخن گوينده، خسته نشود.
امام علي(ع) درباره ميانهروي ميفرمايد: "خَيرُ الْكَلامِ ما لاتُمِلُّ ولا يقِلُّ؛ بهترين گفتار آن است كه نه خستهكننده باشد، نه بسيار كم. "2 همچنين ميفرمايد: "پرگويي، مرد حكيم را ميلغزاند و انسان بردبار را خسته ميسازد. پس در سخن پرگويي نكن كه دلگير سازي و كم مگوي تا خوار شوي ".3
دوـ سنجيده بودن گفتار
از ديگر آداب سخن گفتن، عاقلانه و با تفكر گفتن است. به تعبير ديگر، بررسي همهجانبه كلام قبل از آغاز سخن است كه از اشتباهها و خطاهاي احتمالي دور باشد. امام علي(ع) ميفرمايد: "مَن تَفَقَّدَ مَقالَهُ قُلَّ غَلَطُهُ؛ كسي كه گفتار خود را بررسي كند، اشتباه او كم ميشود. "4 يا "لِلْعاقِلِ فِي كُلِّ كَلِمة نُبْلٌ؛ عاقل را در هر سخن، زيركي خاصي است ".5
در حقيقت، انسان عاقل نخست فكر ميكند، بعد حرف ميزند، ولي نادان اول حرف ميزند و بعد فكر ميكند. چه بسا گفتاري ناسنجيده، مشكل بزرگي براي گوينده پديد آورد، چنانكه سعدي از قول خردمندان گفته است: "هر كه سخن نسنجد، از جوابش برنجد ".6
روايت كنند از حكيم يوناني ارسطو پرسيده شد: "بهترين سخن كدام است؟ " گفت: "آنچه موافق عقل باشد. " گفتند: "پس از آن چيست؟ " گفت: "سخني كه شنونده بپذيرد. " گفتند: "پس از آن چيست؟ " گفت: "سخني كه از عاقبت آن اطمينان داشته باشيم كه زياني متوجه ما نخواهد ساخت. " گفتند: "پس از آن چيست؟ " گفت: "اگر سخن، يكي از اين شرايط را نداشته باشد، از صداي چهارپايان است ".7
سهـ به جا بودن گفتار
امام علي(ع) در گفتاري ارزشمند ميفرمايد: "لِكُلِّ مَقامٍ مَقالٌ؛ هر جايگاهي را گفتاري است. "8همچنين ميفرمايد: "لِلْمتكَلّمِ اَوقْاتٌ؛ سخنگو را اوقات و حالاتي است ".9
اين فرمايشهاي وزين بيانگر آن است كه در آداب اسلامي، "هر سخن جايي و هر نكته مقامي دارد. " بسياري از حرفها و سخنها را نبايد در بسياري از جاها گفت. مثلي است كه ميگويد: "فرزند آدميزاد، دو سال طول ميكشد تا سخن گفتن را بياموزد، ولي سي سال طول ميكشد تا چگونه سخن گفتن و به جا گفتن را ياد بگيرد. " اين واقعيت را بايد پذيرفت كه هركسي بيموقع و بيجا حرف بزند، همانند خروس بيمحل است كه وقت سحر را فراموش كرده است و با خواندن بيموقع سبب ميشود مردم آن را خوش ندارند.
چهارـ قابل فهم بودن گفتار
قابل فهم بودن گفتار از ديگر آداب سخن گفتن است. گوينده سخن بايد گفتار خود را به گونهاي بيان كند كه براي شنونده قابل فهم باشد. امام علي(ع) ميفرمايد: "اَحْسَنُ الكلام ما لاتَمجُّه الآذانُ و لايتعِبُ فَهمُهُ الاَفهام؛ بهترين سخنها آن است كه گوشها آن را به بيرون نيفكند و فهميدن آن براي فهمها رنجآور نباشد. "10يا ميفرمايد: "اَحْسَنُ الكلام مازانه حَسَن النِّظام وَ فَهِمَه الخاص وَ العام؛ بهترين سخنها آن است كه نظام نيكو آن را بيارايد و عام و خاص آن را بفهمند ".11
البته بهتر است گوينده براي فهم بهتر شنونده، از مواردي چون، شعر، حكايت و مثل بهره گيرد، چنانكه امام علي(ع) ميفرمايد: "لِاَهل الفَهمِ تُصَّرَفُ الْاَقْوالُ؛ براي اهل فهم، گفتارها دگرگون شود. "12 در حقيقت، سخن بايد به گونهاي باشد كه "قبل از اينكه لفظ كلام به گوش رسد، معني كلام به قلب رسد ".13
پنجـ جذاب بودن گفتار
گوينده سخن بايد براي اثرگذاري بيشتر بر مخاطبان، سخنان خود را در قالبي جذاب و زيبا عرضه كند. اينگونه سخنان ميتواند براي گوينده سخن اعتبار و شخصيت ايجاد كند. برعكس، هر اندازه گوينده با معلومات باشد و نتواند آن را به خوبي به ديگران انتقال دهد، مخاطب خود را خسته خواهد كرد.
از اميرمؤمنان علي(ع) پرسيدند: "از آفريدههاي خداوند كدام زيباتر است؟ " فرمود: "سخن. " پرسيدند: "كدام زشتتر است؟ " فرمود: "سخن. " سپس فرمود: "به وسيله سخن روسپيد ميشوند و به وسيله سخن روسياه ميگردند. "14 همچنين ايشان فرموده است: "مَن عَذُبَ لسانُهُ كَثُرَ اِخوانُه؛ كسي كه زبانش شيرين باشد، برادرانش بسيار شوند. "15 و "ما منْ شَي ء اَجلَبٌ ِلقلبِ الِانسانِ مِنْ لسانٍ؛ براي جلب دل دوستان، چيزي مؤثرتر از زبان نيست ".16
جان مورگان مينويسد:
وقتي با شخصي صحبت ميكنيم و او را متوجه جاي ديگري ميبينيم، بايد فوراً به اين نكته پي ببريم كه نتوانستهايم او را مجذوب خود سازيم. موضوع صحبت ما با آنچه مورد علاقه و نظر اوست، فرسنگها فاصله دارد.17
ششـ نرم بودن گفتار
نرم بودن گفتار يكي از آداب سخن گفتن در آموزههاي ديني اسلام است كه در تربيت افراد نقش دارد. جالب اين است كه حتّي با سركشترين افراد نيز ابتدا بايد نرم و لطيف سخن گفت. خداوند هنگامي كه حضرت موسي(ع) و برادرش را به سوي فرعون روانه ميكرد، فرمود: "فَقولا لَهُ قولاً لَينا لَعلَّهُ يتَذَكُّر اَو يخشي؛ و با او سخن نرم گوييد، شايد كه پند پذيرد يا بترسد. " (طه: 44) از سوي ديگر، اگر سخن گفتن، تند يا بلند و گوشخراش باشد، نه تنها نشانه بيادبي است، بلكه گوش شنونده را آزار ميدهد و او را از گوينده، متوجه سوي ديگر ميكند.
امام علي(ع) ميفرمايد: "عَوِّّد لِسانِكَ لينَ الكلامَ وَ بَذلَ السَّلام؛ يكثُر مُحِبُّوكَ و يقِلَّ مُبغضِوُكَ؛ زبان خود را به نرمي گفتار و بذل سلام عادت ده تا دوستدارانت، بسيار و دشمنانت كم شوند. "18 همچنين فرموده است: "سُنَّه الْاَخْيار لينُ الْكَلامِ و اِفشاءُ السَّلام؛ روش نيكان، گفتار نرم و آشكار كردن سلام است ".19
هفتـ مفيد بودن گفتار
رسول خدا صلی الله علیه و آله ميفرمايد: "قولُوا خَيراً تُغنِمُوا؛ خيري گوييد تا بهره بريد. "20 امام علي(ع) نيز ميفرمايد: "خَيرُ القول ما نَفَعَ؛ نيكي گفتار در سودمندي آن است ".21
از ديدگاه آداب ديني، گفتار بايد به حال گوينده يا شنونده سودمند باشد. از گفتن سخنان بيهوده و بيارزش كه نفعي به حال دنيا و آخرت ندارد، بايد خودداري كرد. امام علي(ع) ميفرمايد: "عَجِبتُ لِمَن يتَكلَّم بِما لاينْفَعُهُ في دنياهُ و لا يكتَبُ لَهُ اَجرُه في اُخراهُ؛ در شگفتم از كسي كه سخن گويد به چيزي كه در دنيا سودش ندهد و براي او در آخرت، پاداشي نوشته نشود ".22
در واقع، اگر گوينده سخن، حرف سودمندي براي گفتن ندارد، بهتر است از گفتن آن صرف نظر كند تا هم وقت ديگران را نگيرد و هم خود را دچار دردسر و زيان احتمالي نسازد. امام علي(ع) باز در اين مورد ميفرمايد:
در شگفتم از كسي كه سخن درباره چيزي گويد كه اگر از او نقل شود، زيانش ميرساند و اگر از او نقل نشود، سودي ندهد.23
هشتـ عامل بودن به گفتار
در آداب ديني، گوينده سخن بايد به آنچه ميگويد، عامل باشد و از آنچه بدان عمل نميكند، بپرهيزد. در آداب اسلامي آنچه به گفتار گوينده ارزش ميبخشد، عمل به گفتار است. امام علي(ع) در اين باره ميفرمايد:
المرء يوزَنُ بقولِهِ و يقَوَّمُ بفعله فَقُلْ مَا تَرجَّحُ زِنَتُه، وَ افْعَلْ ما تَجِلُّ قيمُتُه.24
آدمي سنجيده شود به گفتارش و قيمت شود به كردارش. بنابراين، بگو آنچه را از نظر وزن افزون كند و بكن آنچه بها و قيمت آن گران باشد.
همچنين گوينده سخن بيش از آنچه ميگويد، بايد عمل كند تا زينت گفتارش باشد. امام علي(ع) در حديثي ديگر در اين باره ميفرمايد:
به راستي كه فزوني سخن بر عمل، زشت است، ولي فزوني كردار بر گفتار، زيبايي و زينت است.25
نهـ حق بودن گفتار
اگر ديگران حق داشته باشند خواسته يا ناخواسته، بر اساس پنداشتههاي خود هر چه ميخواهند، بگويند، كدورت، درگيري و انحراف در زندگي فردي و اجتماعي، پديدار ميشود. گفتههاي نادرست و ناحق و بدون شناخت كه بر اساس پندارها و تحليلهاي جاهلانه باشد، پيآمدهاي ناگواري دارد. حضرت علي(ع) انسانها را از گفتههاي بدون شناخت و ناحق چنين باز ميدارد:
بپرهيز از سخن گفتن درباره چيزي كه راه آن را نشناسي و حقيقت آن را نداني؛ زيرا گفتار تو راهنماي عقل توست، و سخن تو خبر ميدهد از شناخت تو. پس نگهدار درازي زبان خود را از آنچه ايمن هستي و كوتاه كن سخن خود را به آنچه آن را نيكو داني.26
همچنين آن حضرت ميفرمايد: "دَعِ القَولَ فيما لاتَعرِفُ وَ الخِطابَ فيما لَم تُكَلَّفُ؛ واگذار سخن را درباره آنچه نشناسي و گفتوگو را در جايي كه وظيفه آن را نداري ".27
در حقيقت، مسلمان، نه تنها حق ندارد آنچه را از حقيقت آن شناختي ندارد، بيان كند، بلكه بسياري گفتنيها را كه از حقيقت آن هم آگاه است، نبايد در همه جا بگويد. امام علي(ع) در فرازي ديگر ميفرمايد: "لاتَقُل ما لا تَعلَمُ، بَل لاتَقُّل كُلَّ ما تَعلَمُ؛ نه فقط آنچه را شناخت نداري، بازگو مكن، بلكه هر چه هم ميداني، گفتني نيست ".28
دهـ نيكو بودن گفتار
آداب اسلامي حكم ميكند انسان گفتاري نيكو داشته باشد و از گفتن هر سخن ناروايي بپرهيزد. خداوند در قرآن كريم در اين باره ميفرمايد: "قُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً؛ با مردم به زبان خوش سخن بگوييد. " (بقره: 83) يا "قُل لِّعِبَادِي يقُولُواْ الَّتِي هِي أَحْسَنُ؛ به بندگانم بگو آنچه را كه بهتر است، بگويند ". (اسراء: 53)
در حقيقت، گفتار نيكو، روش انسانهاي نيكو و باادب و گفتار زشت و ناروا روش انسانهاي فرومايه و بيادب است. آن كس كه خود را به روش نيكوگفتاري عادت دهد، همواره پيروز است و خود را از سرزنش ديگران بر كنار داشته است. امام علي(ع) ميفرمايد: "عَوِّدْ لِسانَكَ حُسنَ الكَلامَ تأمَنِ المَلاَمَ؛ عادت بده خود را به سخن نيكو تا از سرزنش در امان باشي ".29
پينوشتها:
1. اخلاق (1)، ص 95.
2. غررالحكم و دررالكلم آمدي (به صورت موضوعي)، ج 2، ص 341.
3. همان، ص 335.
4. همان، ص 348.
5. همان، ص 347.
6. گلستان، باب هشتم، ص 234.
7. حسين ديلمي، حكايت و حكمت، قم، راه قرآن، 1382، ص 71.
8. غررالحكم و دررالكلم آمدي (به صورت موضوعي)، ج 2، ص 347.
9. همان.
10. همان، ص 339.
11. همان.
12. همان، ص 348.
13. شيخ بهايي، كشكول، تهران، گلي، 1378، چ 5، ص 334.
14. ابن شعبه حراني، تحف العقول، تهران، انتشارات علميه الاسلاميه، 1363، ص 216.
15. غررالحكم و دررالكلم آمدي (به صورت موضوعي)، ج 2، ص 348.
16. همان، ص 352.
17. جان مورگان، آيين آداب معاشرت (روان شناسي اجتماعي)، ترجمه: جهانگير افخمي، تهران، ارمغان، 1373، چ 3، ص 35.
18. غررالحكم و دررالكلم آمدي (به صورت موضوعي)، ج 2، ص 344.
19. همان، ص 343.
20. همان، ص 377، ح 11.
21. بحارالانوار، ج 1، ص 219، باب 6، ح 48.
22. غررالحكم و دررالكلم آمدي (به صورت موضوعي)، ج 2، ص 344.
23. همان.
24. همان، ص 335.
25. همان، ص 339.
26. همان، ص 337.
27. همان.
28. نهج البلاغه دشتي، ص 723، حكمت 382.
29. غررالحكم و دررالكلم آمدي (به صورت موضوعي)، ج 2، ص 342.
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}